عصر قم - - مهدی بخشی سورکی: حوالی ساعت 16 روز چهارشنبه یکم بهمن ماه سال 1365 دو فروند میگ رژیم بعثی طی عملیاتی به سمت شهر مقدس قم حمله کرده و طی این عملیات هوایی که به نزدیک ترین نقطه به حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها صورت گرفت، اعضای 9 نفر از گروه سرود دانش آموز به دلیل اصابت مستقیم بمب به شهادت رسیدند.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
دانش آموزان به شهادت رسیده در این حمله هوایی، 11 تا 15 سال بیشتر سن نداشتند و شدت انفجار مینی بوس در این حادثه به گونهای بود که از پیکرهای آنان چیزی باقی نماند و شناسایی پیکرهای شهدا تا سه روز به طول انجامید.
ملاحسینی از بازماندگان این گروه سرود در تشریح این حادثه میگوید: روز حادثه قرار شد تا دانش آموزان گروه سرود در مدرسه قطب راوندی جمع شوند و از آنجا به سمت سینما تربیت محل برگزاری مراسم جهت اجرای برنامه گروه سرود حرکت کنند.
وی افزود: وقتی به محل مدرسه قطب راوندی رسیدم بچهها با مینی بوس به سمت سینما تربیت حرکت کرده بودند و من هم از آنجا با دوچرخه به سمت سینما حرکت کردم.
ملاحسینی ادامه داد: وقتی به سینما رسیدم گروه سرود زودتر برنامه خود را اجرا کرده بودند و با یک مینی بوس آبی رنگ برگشتند.
وی میگوید: از اینکه نتوانستم با بچهها سرود را اجرا کنم ناراحت بودم و بعد از آن به سمت خیابان چهار مردان حرکت کردم، اما همین که نزدیک گلزار شهدای علی بن جعفر علیه السلام رسیدم صدای حرکت دو هواپیما به گوشم رسید که یکی از آن دو در حال ارتفاع گرفتن بود و پدافند هوایی در حال شلیک به سمت آن بود و هواپیمای دیگر در حال کاهش ارتفاع و شیرجه زدن به سمت خیابان آذر و سه راه بازار بود.
وی عنوان کرد: لحظاتی بعد صدای انفجار به گوش رسید که با سرعت به سمت سه راه بازار حرکت کردم وقتی با محل حادثه رسیدم مینی بوس بچهها را دیدم که در آتش در حال سوختن بود و بچهها به شهادت رسیده بودند.
رهبر معظم انقلاب در دیدار با دست اندرکاران کنگره شهدای قم به این حادثه اشاره کردند و فرمودند: «شهدای گروه سرود که جزو اتفاقات نادر در دوران دفاع مقدس است؛ یک تعدادی نوجوان مثلاً دوازدهساله، سیزدهساله، چهاردهساله، سرود میخوانند، بعد هواپیما میآید همین گروه را هدف قرار میدهد، شلیک میکند، همه آنها، همه یا نزدیک به همه، شهید میشوند. کو سرودشان؟ چه خواندند؟ چه گفتند؟ چه کردند؟ پدر و مادرهایشان چه کار کردند؟ اینها احتیاج به تبیین دارد، اینها پیام دارد. این از خصوصیات قم است؛ اینها نقاط برجستهی دورهی دفاع [مقدّس] در قم است.»
مهدی توکلیان از فعالان فرهنگی و رسانهای استان قم که از همکلاسیهای این دانش آموزان شهید بوده است در یادداشتی در خصوص این واقعه نوشت:
به دست زمان سپردن خاطرهها را فراموش نمیکند درست مانند نخستین روز بهمن سال 65 که مادران و پدرها برای فرزندانشان دعا کردند و آنها راهی مدرسه و چشم انتظار بازگشت عزیزانشان که ناگهان انفجار وحشتناکی قلب شهر را لرزاند و صدایی سرشار از ترس و وحشت تمام شهر را فرا گرفت...
صدای آژیرها تمام شهر را فراگرفته بود و صدای ماشینهای آمبولانس و پلیس بود که به سوی محل حادثه میرفتند. همان روزها هم همین لباس سبزهای مهربان و مظلوم هم برای از بین بردن سایر خطرها آماده بودن تا با جان خود از جان دیگران محافظت کنند سربازان سپاه که در میان مردم و عاشقانه برای حفظ جان و مال و ناموس و خاک وطن تلاش میکردند تا آب در دل هیچ شهروندی تکان نخورد...
بوی سوختن در فضای شهر پیچیده بود و در مرکزیترین نقطه شهر یک موشک تمام خودروی حامل دانش آموزان گروه سرود مدرسه راهنمایی قطب راوندی را سوزانده بود معلمی جوان که با صداقت تمام برای رشد و تعالی استعدادهای نوجوان شهرش تلاش میکرد نیز همراه نه فرزند دیگر این سرزمین مسافران آسمان شده بود حمید صادقی مربی پرورشی مدرسه و همراه گروه سرود...
نخستین روز بهمن سی و سه سال قبل در تاریخ این سرزمین ماندگار شد حادثه تلخ و جانسوز شهادت عدهای از همشهریان که در میان آنان این گروه سرود دلهای بیشتری را سوزاند. خبری تلخ که مدرسهای را عزادار کرد معلم و دانش آموز گریه میکردند و اشک و اه و اندوه بود که سرمشق آن روزهای بهمن بود روزهایی سخت که هیچکس برای آن اتفاق عذرخواهی نکرد. روزهایی که رسانههای آنلاین نوین نبودند تا خبر مظلومیت این شهیدان مظلوم را به سرعت چشم بر هم زدنی به جهانیان مخابره کند تا مردم جهان بدانند که دشمن چه قدر ناجوانمردانه جان مردمی را میستاند که هیچ دفاعی از خود ندارند و چه حجم از مردمی که داغدار عزیزانشان هستند.
روزگارانی تلخ و سخت برای همگان بود همشهری، هم کلاسی، هم مدرسهای یا هم وطن نمیدانم کدام واژه مناسبتر است، اما میدانم دردی مشترک بر سینههای داغدار نشانده بود دردی که ریشه جان و دلمان را میسوزاند و هم چنان نیز مرور این خاطرات دلسوز تلخ و ناگوار است.
و اما مصیبت دیده و فرزند از دست داده این درد را بهتر میشناسد مادری که هزار حسرت و آرزو را در دلش نهان کرده است و با خبرهای شاد هم سن و سالهای فرزندش تنها میشود او هم دوست داشت تا فرزندش را در لباس دامادی ببیند برایش جشن فارغالتحصیلی بگیرد و از همه مهمتر راه رفتن فرزند رشیدش را ببیند و لذت ببرد دانشگاه رفتن و سربازی رفتنش را و خدمت کردم فرزندش به هم میهنهایش را...
پدرهای آن شهیدان دانش آموز دوست داشتند تا عصای پیری را در کنارشان داشته باشند و با نوههای خود شادمانی کنند درست مانند خانوادههای شهیدان مدافع حرم و حریم وطن شهیدان امنیت و گمنامی که برای حفظ خاک و ناموس ایران اسلامی از هیچ تلاشی دریغ نکرده و در مسیر ولایت با بصیرت تمام قدم برداشتند.
شاید هم وظیفه مدیران فرهنگی و متولیان امر بوده و هست تا با توسل به ساحت هنر بتوانند نام و یاد و خاطرات این همه شهید را زنده نگه دارند تا نوجوانها و جوانهای ایرانی با اسطورههای واقعی همین چند سال گذشته ایران اسلامی به ایرانی بودن خود افتخار کنند.
دانش آموزان هر شهر و استانی برای یک بار هم که شده است نام شهیدان خود را بخوانند بشناسند و برای تمام مهربانی هایشان قدردانی کنند و با زنده نگه داشتن و یاد و نامشان کمترین کاری را که میتوانند انجام دهند.
چند دانش آموز ایرانی یا دانش دانشآموز همین استان قم میدانند که در اوج جنگ تعدادی از بهترین استعدادهای این سرزمین در حادثهای تلخ به آسمان پرواز کردند و مسافر آسمان شدند؟
اول بهمن سال 1365، در تاریخ ایران اسلامی یادآور روزی تلخ و ناگوار است یادآور هنگامی که دانش آموزان گروه سرود مدرسه راهنمایی قطب راوندی برای اجرای سرود به سینما تربیت رفته بودند، در حال بازگشت در سه راه بازار قم هدف موشک هواپیماهای مهاجم دشمن قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.
کد خبر 6352762
http://www.Qom-Online.ir/fa/News/692710/شهادت-گروه-سرود-مدرسه-«قطب-راوندی»-قم-از-اتفاقات-نادر-دوران-دفاع-مقدس