عصر قم
بخشی از کتاب/ یک خوراکی عجیب در خیابان‌های کازابلانکا
چهارشنبه 17 بهمن 1403 - 09:34:31
عصر قم - خراسان /منصور ضابطیان نویسنده و برنامه‌سازی که سفرنامه‌های خواندنی دارد، در کتاب «چای نعنا» ماجرای دیدن یک خوراکی عجیب در خیابان‌های کازابلانکا را این‌طور روایت می‌کند: «روزهای کازابلانکا یونس رفیق موافق است. کار و زندگی‌اش را تعطیل می‌کند تا همه‌جای کازابلانکا را نشانم دهد. جاهایی که شاید یک مسافر معمولی بدون راهنمایی یک محلی هرگز نبیند. کشور مراکش سرزمین شگفتی‌هاست. چیزهای عجیبی که شاید برای اولین‌بار بشود تجربه کرد.
حالا که مدتی بعد از سفر شروع کرده‌ام به نوشتن کتاب دارم در ذهنم مرور می‌کنم که نخستین صحنه‌ای که در آن‌جا مرا شگفت زده کرد چه بود؟ عکس‌ها و یادداشت‌ها و ویدئوها را مرور می‌کنم و می‌رسم به غروب اولین روز که یونس مرا به مدینا برد. مدینا بخش قدیمی شهر است. تقریباً همه شهرهای مراکش چنین بخشی دارند... از همان پیچ اول که عبور می‌کنیم بساطی را می‌بینم که دورش چند زن و مرد حلقه زده‌اند و چیزی را با اشتها می‌خورند؛ یک مایع قهوه‌ای رنگ توی کاسه‌های کوچک سفالی رنگ، از دور فکر می‌کنم باقلا پخته خودمان است... قبل از آن‌که بو و رنگ آنچه می‌خورند را درک کنم صدای آن‌چه به آن‌ها فروخته می‌شود توجهم را جلب می‌کند.

وقتی پیرمرد فروشنده آنچه در دیگ بخار می‌کند را به هم می‌زند، چرق چرق عجیبی به گوش می‌رسد پس باید چیز سفت و سختی بفروشد و آن چیزهای سفت حلزون‌های درشت آب پز شده‌اند؛ غذایی غیر قابل خوردن برای من بدغذا و خوراکی دلچسبی برای اهالی مدینا، چیزی که پیرمرد توی پیاله‌ها می ریزد مایع تیره رنگی است با چندتایی حلزون که آن ته مه‌ها شناورند. پیرمرد وقت انداختن حلزون در پیاله‌ها آن قدر خساست می‌کند که مشتری‌ها پیاله را دست‌شان می‌گیرند و با خلال دندانی ته ظرف را می‌جورند. بعد حلزون را بین دو لبشان می‌گیرند و محتوای داخل حلزون را با صدایی منحصر به فرد می‌مکند و کمی از آب را هم سر می‌کشند...

http://www.Qom-Online.ir/fa/News/697906/بخشی-از-کتاب--یک-خوراکی-عجیب-در-خیابان‌های-کازابلانکا
بستن   چاپ