بزرگنمايي:
عصر قم - ایرنا / عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، با تشریح ویژگیهای شخصیتی دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا، بر لزوم توجه به این ویژگیها در مذاکرات با او تاکید کرد و گفت که ترامپ به دنبال «توافق ترامپی»است.
محمدصدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره روند جاری میان ایران و آمریکا و اینکه تا چه اندازه می توان ترامپ را فردی نتیجه محور در این مذاکرات دانست،اظهاراتی را بیان کرد؛
بازار

اهم اظهارات صدر را به نقل از ایرنا می خوانیم؛
* من تجربهای در حوزه سیاست و دیپلماسی دارم و آن تجربه به من آموخته که باید در تحلیل اینگونه مذاکرات به نکاتی فراتر از ابعاد سیاسی توجه داشت. بهویژه باید روانشناسی افراد و احزاب را در نظر گرفت. واقعیت این است که افراد معمولاً بیش از آنکه صرفاً تحت تأثیر گرایشهای سیاسی خود باشند، تحت تأثیر ویژگیهای شخصیتی و روانیشان قرار دارند. بنابراین این مؤلفه در مذاکرات بسیار مهم است.
* ما در گذشته یک دور مذاکرات با آمریکا داشتیم. درست است که آمریکا همان آمریکاست، اما ما با کدام آمریکا مذاکره کردیم؟ آمریکا اوباما. اینکه اوباما چه شخصیتی داشت و چه ویژگیهایی، موضوع مشخصی است که الان جای بحثش نیست، ولی در نهایت به توافق برجام منجر شد.
* وقتی آقای ترامپ آمد، آن توافق را کنار گذاشت. حالا خود او باز به صحنه بازگشته و – به قول برخی ازجمله استیو ویتکاف – به دنبال توافقی به سبک و سلیقه خود، یعنی «توافق ترامپی» است. اینجاست که باید به ویژگیهای روانشناختی آقای ترامپ توجه کنیم.
* در سال 2017، بیستوهفت روانشناس و متخصص بهداشت روان – تحت نظر روانشناس برجستهای به نام باندی لی – شخصیت ترامپ را مورد بررسی قرار دادند و کتابی منتشر کردند با عنوان " alt="عصر قم" width="100%" />
* در این کتاب ویژگیهای روانشناختی نگرانکنندهای برای ترامپ برشمرده شده است، از جمله: خودشیفتگی، روانپریشی، تمایلات تخریبگرایانه، روحیه استبدادی، سنگدلی، توهم، اختلال روانی، احترام خواهی، اعمال خشونت برای دریافت احترام بیشتر، تمایل شدید به تحسین و چاپلوسی، ناتوانی در پذیرش واقعیت، عدم تفکیک خیال از واقعیات، تصمیمگیریهای ناگهانی و غیرقابل پیشبینی و عدم توجه به مشورتهای کارشناسی.
* نکته مهم اینجاست که نقش شخص ترامپ در سیاستگذاریها بسیار پررنگ است، هرچند که گفته شود او اکنون بخشی از حزب جمهوری خواه است و درون این حزب هم افراد با گرایش های متفاوتی حضور دارند. حتی برخی نزدیکان او در دوره قبل گفته بودند که ما در جلسات به یک جمعبندی میرسیدیم، اما نیمهشب، او شخصاً تصمیم دیگری میگرفت و کل موضوع را با نوشتن یک توئیت بدون توجه به توافق اولیه صورتا گرفته، تغییر میداد.
* ما امروز با آمریکای ترامپ مواجهیم، نه با آمریکای اوباما و یا صرفاً با ساختار سیاسی آمریکا. در چنین شرایطی جمهوری اسلامی ایران باید با جدیت وارد مذاکرات شود و بداند که با چه کسی با چه ویژگی های شخصیتی روبه رو است.
*در چنین شرایطی باید انتظار مواضع زیگزاگی، نوسانات رفتاری و سیاستگذاریهای متناقض را داشت. ما باید خود را برای فراز و فرودهای مذاکراتی آماده کنیم. ممکن است یک جلسه مذاکره خوب پیش برود و در جلسه بعدی، ناگهان مواضعی مطرح شود که خلاف جلسه قبل باشد.
* چنانکه اکنون نیز همین را مشاهده میکنیم، در دور اول مذاکرات، فضای نسبتاً مثبتی حاکم بود و مواضع استیو ویتکاف خوب بوده است، اما بهیکباره، در فضای رسانهای، سقف مطالبات آمریکا بالا رفت. بنابراین باید در مسیر مذاکرات با آرامش، خونسردی و طمأنینه حرکت کنیم تا به نتیجه برسیم.
* البته هنوز نمیتوان قضاوت قطعی داشت، اما همکاران ما از دور اول مذاکرات رضایت نسبی دارند. گرچه موضعگیریهای بعدی، بخشی از گفتههای قبلی را زیر سؤال برد. این فضا نباید باعث عقب نشینی ما شود و باید با حفظ مواضع اصولی خود با جدیت مذاکرات را ادامه دهیم. انشاءالله در دور دوم نتیجه مشخصتری حاصل خواهد شد.
*اوباما واقعاً به دیپلماسی کلاسیک پایبند بود. اما چیزی که ما از ترامپ میبینیم، نوعی دیپلماسی "خویشمحور" است، نه دیپلماسی نهادینه و سنتی. به عنوان مثال، در آنچه میان او و رهبر کره شمالی اتفاق افتاد همهچیز حول محور دیدار شخصی و گرفتن عکس بود و بعد از آن، هیچ پیگیری مؤثری انجام نشد.
* این نوع نگاه به مذاکره، نشان میدهد که برای ترامپ یا اطرافیان او، دستاوردی که بتواند شخصیت خودمحورش را ارضا کند، مهمتر از رسیدن به یک توافق پایدار است. همین اصطلاح «توافق ترامپی» خودش گویای همه چیز است. یعنی توافقی که هدف اصلیاش تامین نیازهای روانی و شخصیتی ترامپ است، نه صرفاً تأمین منافع ملی.
* البته طبیعتاً منافع حزب و کشور هم برای او اهمیت دارد، اما آن ویژگیهای شخصی، معمولاً بر تفکرات سیاسیاش سایه میافکند و در تصمیمگیریها تأثیرگذار است – چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی.
*تنها نقطه اتصال فکری و سیاسی ترامپ، اسرائیل است. در دوره ای گفته می شد که او گرایش هایی به سمت روسیه دارد که تا حدودی می تواند درست باشد اما به اندازه اتصال فکری او به اسرائیل نیست.
*در دوره ریاستجمهوری اول او کاملاً مشخص بود که سیاستهای او به نفع اسرائیل طراحی میشد. صریحاً گفته بود که دست اسرائیل و نتانیاهو را باز میگذارد تا هر اقدامی که خواستند علیه فلسطینیها انجام دهند. نتانیاهو می داند که آمریکا و ترامپ هیچ مشکلی برای او ایجاد نخواهند کرد. بهعبارت دیگر، اسرائیل از دید ترامپ، نهتنها متحد بلکه بخشی از منافع امنیت ملی آمریکاست.
*در مذاکرات با ایران، دغدغه واقعی ترامپ بیش از آنکه امنیت آمریکا باشد، امنیت اسرائیل است. نگرانی او از دستیابی ایران به سلاح هستهای، نه از منظر تهدید علیه واشنگتن، بلکه تهدید علیه تلآویو است.
* همه می دانیم که اسرائیل هم دشمن شماره یک ایران است و به شکل جدی به دنبال از بین بردن جمهوری اسلامی است و در این راستا تلاش زیادی کرده و میکند که ترامپ را برای حمله نظامی به ایران با خود همراه سازد.
* اگر پیشنهاد ترامپ صرفاً بر ممنوعیت دسترسی ایران به سلاح هستهای متمرکز باشد، شاید توافقی حاصل شود. اما اگر او بخواهد خواستههای اسرائیل را نیز وارد میز مذاکره کند – از جمله توقف کامل غنیسازی یا حضور منطقهای ایران – طبیعی است که به توافق نخواهیم رسید.
* باید دید در نهایت کدام عامل بر دیگری غلبه خواهد کرد: تمایلات شخصی ترامپ برای یک دستاورد شخصی یا فشارهای اسرائیل برای تحقق منافع امنیتیاش.
* گروهها و احزاب، اگر واقعاً منافع ملی برایشان اولویت دارد، باید از تصمیم نظام – یعنی مذاکره و دیپلماسی – حمایت کنند. آنها در این مسیر باید منافع ایران را در نظر بگیرند.
* اگر ما بتوانیم در مذاکرات به نتیجه برسیم، آنهم در چارچوب خواستهها و منافع خودمان، بدون شک این به نفع ایران، به نفع جمهوری اسلامی، و به نفع مردم خواهد بود. بنابراین، باید با نگاه ملی و مسئولانه برخورد کرد. همه باید ببینند که آیا توافق به نفع ما است یا جنگ، پاسخ به این سوال کاملا مشخص است.
* اگر ویژگیهای شخصی و منافع گروهی بر منافع ملی غلبه کند، موضعگیریها غیرمنطقی خواهد شد و این به ضرر کشور است. توصیه این است که همه گروه ها منافع مردم و ایران را در نظر بگیرند.