به مناسبت دوازدهم بهمن سومین سالگرد آیت الله العظمی صافی گلپایگانی بررسی شد: تجلّی ادب و انصاف در بیش از هزار صفحه نقد علمی/ ناگفته هایی از نقدهای معظم له بر آثار شریعتی + تصاویر کمتر دیده شده
اقتصادی
بزرگنمايي:
عصر قم - به گزارش جماران، تاکنون زوایای مختلفی از زندگی آن مرجع فقید در رسانه ها گفته شده است که هر کدام به نوبه خود بسیار ارزشمند است. امسال بدین بهانه، به سراغ یکی از نزدیکان خاص ایشان که قریب به پنج هزار روز محضر ایشان را درک کرده و اطلاعات فراوانی از سیره و مواضع ایشان دارد رسیدیم تا به بررسی بُعد نقد علمی ایشان بر آثار دیگران با تکیه بر نقد علمیشان بر آثار دکتر شریعتی بپردازیم؛ باشد که محققان و پژوهشگران مخصوصاً جوانان از این سیره و رفتار الگو گرفته و این منهج قویم و متین را برگزینند.
در خدمت حجت الاسلام و المسلمین اکبری شاهرودی استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم هستیم تا این بحث لازم و مفید را به میزبانی بنشینیم:
* با عرض تسلیت سومین سالروز ارتحال مرجع عالیقدر؛ اگر امکان دارد از آشنایی یا احیاناً ارتباط حضرت آیت الله با حسینیه ارشاد بگویید؟
- حقیر هم سومین سالروز فقدان این مرجع ولایی که روز به روز خلأ وجودشان در امت شیعه و حوزه های علمیه بیشتر احساس می شود را تسلیت عرض می کنم.
درباره پرسشی که مطرح کردید باید عرض کنم معظم له از علمای آگاه و بصیری بودند که همزمان با اشتغال به علوم حوزوی، در اطلاع از مسائل و رویدادهای اجتماعی مطالعات فراوانی داشتند و شاید بتوان گفت هیچ حادثه اجتماعی مخصوصا در حوزه دین اتفاق نمی افتاد الا اینکه ایشان در اولین فرصت ممکن از آن مطلع بودند و این سعه اطلاعاتی معظم له بسیاری از مسئولان کشوری که با ایشان ملاقات داشتند را به تعجب وا میداشت.
مرحوم آقا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هجمه دشمنان برای دورکردن جوانان از معارف ناب قرآن و اهل بیت علیهم السلام را مهمترین مشکل موجود می دانستند و از طرف دیگر، بر این باور بودند که کار و فعالیت چشمگیر و مؤثری برای جلوگیری از این خطر انجام نمیشود و اگر هم بشود از داخل یا خارج موانعی ایجاد میشود و بسا کسانی که پیشقدم در این کارها میشوند خود نیز ناپختگی و ناآزمودگی نشان داده و جبههبندی و حزب و گروه تشکیل میدهند و هدف را فراموش مینمایند.
ایشان در آن زمان این نقطه ضعف و خلأ وسیع را درک کرده بودند و به شدت به حرکات فکری و اسلامی به نظر امیدواری و خوشبینی نگاه میکردند.
نسبت به مؤسسه ارشاد هم میفرمودند که «با اینکه هیئت مؤسس آن را نمیشناختم امیدوار کننده بود. در این عصر و این اوضاع که افکار جوانان دائماً در معرض تحول و تغییر و دستخوش تبلیغات گوناگون و جور و ناجور است اگر مؤسسهای بتواند جوانان را به سوی افکار مترقی اسلامی راهبری نماید و از سقوط در دامهای استعمار نجات بخشد خدمت بسیار بزرگی است.»
ایشان در مقدمه نقدهای علمی خود بر آثار شریعتی، به اظهار امیدواری اولیه بعضی مراجع و بزرگان نسبت به این مؤسسه اشاره کرده و نوشته اند که: «یقیناً بسیاری هم مانند من امیدوار بودند و حسن ظنّ داشتند و شنیدم بعض مراجع نیز آن را ترویج و کمک به این مؤسسه را از بابت سهم مبارک امام علیه السلام میپذیرفتهاند.»
مرحوم آقا پیگیر فعالیت های این مؤسسه بودند و از بعضی منشورات آنجا که در ابتدا منتشر می شد، و اینکه افرادی با سابقه و امتحان داده و با صلاحیت نیز با آن مؤسسه همکاری می کردند، اظهار امیدواری می نمودند.
* تا اینجا که نظر مرجع راحل نسبت به این مؤسسه مثبت بود. نقطه عطف تغییر دیدگاه ایشان از کجا شروع شد؟
- بنده، علت و نقطه شروع منفینگری ایشان به مؤسسه ارشاد را از قول خود آن مرجع بصیر نقل میکنم تا تاریخ دقیقتر نقل شود. ایشان نوشته اند: «اندک اندک زمزمههایی پیرامون نشریات آن(مؤسسه ارشاد) آغاز و علیه آن با قلم و زبان بحث و درگیری شد و خوشبینی بسیاری مبدل به بدبینی گشت. این سخنان بالا گرفت که اکثریت افراد سرشناسی که با آن مؤسسه همکاری داشتند کنارهگیری اختیار کردند. آقایان بدون اعتنا کافی به این موج مخالفت, به همکاری با همان افرادی که بیشتر مورد اعتراض بودند راه خود را ادامه دادند.
ولی هر طور شد و به هر علت که باشد و هرکس مقصر شناخته شود فعلاً یک دو دستگی و تجزیهای در حال تکوین است که اگر از آن جلوگیری نشود و عناد و لجبازی و غرور آن را رهبری کند بسا که برای نسل معاصر این هم یک خطری شود و سبب این اختلاف خود یکی از موانع رشد فکری و رکود نهضت و جنبش اسلامی و سبب انصراف از مسائل اصیل گردد. من از تمام این جریانها رنج میبرم و متأسف بوده و هستم.»
ایشان نگران این موضوع بودند که این مؤسسه که اگر به طور مستقیم و معتدل جلو میرفت میتوانست مخصوصاً گروهی از طبقه روشنفکر و جوان تحصیل کرده را از نگرانیها و اضطراب بیایمانی، غربزدگی، ضعف اراده و فساد اخلاق نجات دهد و طبقه جدید و قدیم را به هم پیوند دهد، خودش موضوع یک مجادله مذهبی شده و خطر این است که جامعه را نسبت به اینگونه مؤسسات، ناامید و از همکاری با آنها باز دارد.
* علت ورود معظم له به مطالعه آثار دکتر شریعتی و نقد و بررسی مطالب وی چه بود؟
- ایشان به عنوان یک مجتهد طراز مسلّط بر مبانی اسلامی و یک فقیه آگاه و مسلّط بر اوضاع اجتماعی، وقتی می بینند که تجزیهای هر چند ضعیف به اسم تشیع صفوی و تشیع علوی بدون قصد یا با قصد درست شده و در آن اوضاع که به اتحاد بیشتر از هر چیز احتیاج داشتیم، تفرقه ایجاد شده و از سوی دیگر متولیان حسینیه و سخنگویان آنجا در طرح مطالب دینی دقت نکرده و به اشکالات و ایرادات اعتنا ننموده و حاضر نشده بودند که تغییری بدهند، برای رفع مناقشه، تصمیم به مطالعه انتشارات حسینیه و مخصوصا آثار دکتر شریعتی گرفته بودند. مطلبی که خود ایشان در مقدمه نقدهای بیش از هزار صفحه ای خود اینگونه می نویسند:
«برای اینکه به رفع این مناقشه کمکی کرده باشم و از این تجزیه و تفرقه جلوگیری شده باشد، و از همه مهمتر از یک سلسله شبهههایی که در موضوع توحید، خاتمیت و ولایت و وصایت و خلافت و دنیا و آخرت و ثواب گریه بر سید الشهداء علیه السلام و چیزهای دیگر پیش آمده جواب داده شود تصمیم گرفتم انتشارات حسینیه ارشاد را در صورت مساعدت توفیق و فرصت, مطالعه کرده و نتیجه مطالعات خود را در اختیار علاقمندان بگذارم و از گویندگان و نویسندگان محترم خصوصاً جناب آقای دکتر شریعتی تقاضا کنم با لطف و عنایت به توضیحات بنده توجه فرمایند و از سئوال و استیضاح و اعتراض ناراحت نشوند و مخالفان خود را با دشنام و استهزاء و تهمت ریاکاری و تزویر و نسبتهای دیگر تحریک و تهییج ننمایند و بکوشند بلکه در یک محیط حسن تفاهم این مناقشات مرتفع شود.»
* وقتی این مطالعات شروع شد و معظم له شروع به نوشتن کردند. آیا بعد این نقدها منتشر هم شد؟
- خود آقا می فرمودند پس از اینکه نقدها نوشته شد آیت الله شهید مطهری نزد من آمدند و گفتند که اجازه بدهید نقدها را چاپ کنیم. ولی آقا بنابر مصالحی اجازه ندادند. بعدها هم شرایط را مناسب نمی دیدند تا همین سال های آخر عمر شریفشان که فرمودند برای چاپ آماده شود. البته باز هم اختلاف بود که به اسم شریعتی یا آثارش در کتاب اشاره شود یا حذف شود؛ در نتیجه چند نسخه به صورت دیجیتال بدون اشاره به اسم شریعتی و آثارش منتشر شد ولی باز هم ایشان راضی نبودند. شاید دلشان می خواست با همان اسم منتشر شود. به هر حال کار چاپ به نتیجه قطعی مطلوب معظم له نرسید و همین طور باقی ماند. حقیر دستخط های مرحوم آقا را دارم. انصافاً گرچه در قالب ردیه بر آثار شریعتی است لیکن یک دائره المعارف بزرگ اسلامی محسوب می شود که در بسیاری از موارد و مسائل تاریخ اسلام و عقاید و تفسیر و حدیث وارد شده و مطالبی محکم و متین ارائه داده اند.
* شما که این نقدها را دیدهاید، چه ویژگی و درسهایی میتوان از روش نقدنویسی ایشان آموخت؟
- البته اکثر آثار مرحوم آقا ردیه و نقدنویسی و در واکنش به یک انحراف و کژی بوده است و اگر کسی بخواهد منظومه فکری معظم له در نقد و ردیه نویسی را در بیاورد باید همه آن آثار را مطالعه و روی آن کار نماید؛ اما اگر به خصوص نقد آثار شریعتی بخواهیم سخن بگوییم، باید عرض کنم که این هزار و اندی صفحه نقد، با نهایت انصاف و ادب و رعایت آداب نقد نوشته شده است و از سخنان سست، بی ادبی و یا توهین پرهیز شده است.
برای نمونه ایشان در ابتدای کتاب در مقدمه مینویسند: «به حول و قوه الهی به خود اطمینان دارم که قلم به دست نگرفتهام تا له یا علیه ایشان(شریعتی) چیزی بنگارم یا ایشان را محکوم و مخالفانشان را حاکم معرفی کنم بلکه قلم به دست گرفتهام تا آنچه را حق میبینم تأیید کنم و آنچه را اشتباه میشمارم تذکر دهم و هر کجا هم توضیحی لازم باشد به عرض برسانم. بنابراین نوشتههای بنده ردّ و پاسخ نیست چون از ابتدا غرضم ردّکردن نیست ممکن است این نوشته به صورت ردّ تمام شود و ممکن است به صورت تأیید یا توضیح و ممکن است به هر دو صورت در آید.»
یا در نمونه ای دیگر ایشان می نویسد: « ادعا نمیکنم که آنچه را ایراد کرده و یا توضیح دادهام صد در صد در هر مورد صحیح و وارد است چون ممکن است به علت عدم آشنایی کامل به اصطلاحات نویسنده حقیقت نظر ایشان را در بعض موارد دریافت نکرده باشم و یا ایشان مسئلهای را از نظر یک مکتب خاص و یا جامعهشناسی بدون التزام به نتیجه بحث مورد بررسی قرار داده باشد در حالی که من آزادانه و بدون تقید به اصطلاح و یا مکتب خاصی بررسی میکنم. از این جهت هر گونه توضیحی در این موارد خودشان بدهند و رفع سوء تفاهم بنمایند موجب تشکر است. مع ذلک اطمینان دارم که بیشتر مطالبی که نوشتهام عین حقیقت است و ایرادات و توضیحات صحیح و بهجا واقع شده است.» گرچه آقای شریعتی بعدها هم توضیحی درباره مطالب خودشان ندادند.
* آیا ایشان در جاهایی که دکتر شریعتی سخنان باطل زده اند، وی را تکفیر کرده اند؟
- ببینید عرض کردم که ایشان نقدشان علمی، مؤدبانه و از روی انصاف است. یک فقیه آگاه و مسلط به مبانی اسلام، به پیروی از اهل بیت علیهم السلام، به تکفیر سریع دیگران نمیپردازد؛ بلکه تا جایی که امکان داشته باشد دیگران را تکفیر نمیکند و آن اشتباه را حمل بر صحت می کند و یا توجیهی عرف پسند می آورد. شما به این پاراگراف از عبارت مرحوم آقا در این نقدها توجه کنید که همه چیز در آن روشن و آشکار است:
«در آنچه مینویسم اگر انتقادی داشتم نباید همه را در هر موضوع با آن قسم از عقاید مذهبی که مربوط میشود- که اگر کسی طرف مخالف آن را بگیرد و از نظر عقیده دینی منحرف شمرده میشود- بلکه بسا باشد انتقاد مربوط به یک موضوع علمی خالص یا مطالب و مسائلی باشد که اجتهاد در آن به هر کجا منتهی شود انحراف عقیدهای بر آن مرتب نگردد و در آن قسم هم که گرفتن جانب مخالف سبب ثبوت انحراف میشود نیز باید در نسبت رأی و عقیده به شخصی کمال احتیاط را رعایت کرده و نباید مادام که توجیه عرف پسند و راه حمل بر صحت دارد به متهم ساختن اشخاص، جرأت و جسارت نمود.»
* آیا جایی شده است که آیت الله العظمی صافی از برخی نوشته های شریعتی تعریف هم کرده باشند؟
- بله، در برخی کتاب ها، و مواضع، آقا بعضی از مواضع و نوشته های او را پسندیده اند که این، نشان از انصاف و ادب معظم له دارد. اصلاً قصد ایشان از ردیه نویسی، کوبیدن و محکومکردن و اثبات انحراف شخصی یا انتقاد از مطالب نویسنده نیست؛ بلکه فقط هدف بررسی مطالب و بحث علمی برای روشنشدن حقیقت است. آقا در قسمتی از مقدمه مفصل خود می نویسند: «اگر در موضوعی نویسنده از رأی خود برگشته باشد باز هم بررسی خود را مینماییم و اگر به نظر انتقادی رسید بیان میکنیم و کاری به این نداریم که نظر, عقیده ثابت او باشد یا نباشد و ضمناً مطالب زیادی در حاشیه و توضیح بحثهایی که بررسی شده و تأیید نویسنده و بلکه دفاع از او و تقدیر از مطالبش میباشد نیز نوشتهام.»
* از اینکه گفت و گو به درازا کشید عذرخواهم. اگر سخنی باقی مانده بفرمایید؟
- نکته دیگری که می توان به عنوان تواضع علمی آیت الله العظمی صافی اعلی الله مقامه مطرح کرد، اینکه ایشان با اینکه یک مجتهد مسلط بر مبانی اسلامی بوده و دارای قلمی دقیق و وزین و رسا هستند، باز متواضعانه در مقدمه درخواست دارند که خوانندگان، ایراد نوشته های ایشان را مطرح کنند تا مورد استفاده قرار گیرد. ایشان می فرمایند: «اگر خوانندگان به نوشتههای من ایراد دارند تقاضا دارم مرقوم فرمایند تا درچاپ بعد مورد استفاده واقع شود و ضمناً مراجعه به فضلاء و اهل تحقیق نمایند چون غرض این است که مباحثی که مطرح شده خصوص بحثهای مهم و عمیق مورد دقت و کاوشهای علمی قرار بگیرد و خوانندگان در این مسائل وارد و صاحب نظر شوند.»
مطلب دیگر اینکه ایشان واقعاً علاقه مند بودند که حسینیه ارشاد در همان مسیر صحیح و اولیه خود قرار گیرد و آقای شریعتی هم اشتباه های خود را اصلاح نماید و آن شور و شوق به حسینیه برگردد. این مطلب هم از سطور آخر مقدمه کتاب به دست می آید؛ آنجا که می فرماید: «در موقعی که این کتاب را مینوشتم شنیدم به عللی حسینه ارشاد تعطیل و جناب آقای دکتر شریعتی هم از گفتن درس در آنجا ممنوع شدهاند، امیدوارم هر چه زودتر این علل مرتفع شود و همه مسلمانان و مراکز تبلیغی و گویندگان و نویسندگان با کلمه واحده و پیروی از راهنماییهای علمای اعلام در صف واحد, اسلام عزیز را یاری نمایند.»
به هر حال توصیه می کنم به جوانان که عموم مطالب و آثار آیت الله العظمی صافی رحمه الله را مطالعه کنند که اقیانوسی از علم و معرفت ناب است؛ مخصوصاً کتاب هایی که ایشان در رد یا نقد اشتباه دیگران تألیف کردهاند تا علاوه بر بهره علمی، بهره و حظّ اخلاقی در فراگرفتن ادب نقد و گفت و گو را نیز ببرند. از شما هم بابت فرصتی که در اختیار گذاشتید ممنونم.
-
شنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۷:۱۷
-
۹ بازديد
-
-
عصر قم
لینک کوتاه:
https://www.asreqom.ir/Fa/News/696478/