گودرز افتخار جهرمی: آیتالله العظمی موسوی اردبیلی اسلام را به جوانان عرضه و معرفی میکرد/ دوران طلایی قوه قضاییه تا زمانی بود که ایشان در آنجا تشریف داشتند
گفتگو
بزرگنمايي:
عصر قم - عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به اینکه آیتالله العظمی موسوی اردبیلی اسلام را به جوانان عرضه و معرفی میکرد، گفت: دوران طلایی قوه قضاییه تا زمانی بود که ایشان در آنجا تشریف داشتند بهگونهای که محال بود کسی بگوید که فلان قاضی رشوه گرفته است؛ ایشان با قدرت قوه قضاییه را اداره کردند و مایل نبودند در قوه قضاییه به احدی ظلم شود و در این خصوص بسیار حساس بودند؛ به همین دلیل یک دفتر ویژه پیگیری امور مهم تشکیل دادند.
به گزارش خبرنگار جماران، گودرز افتخار جهرمی طی سخنانی در هشتمین سالگرد درگذشت آیتالله العظمی موسوی اردبیلی در دانشگاه مفید قم، با اشاره به اینکه مسجد امیرالمؤمنین(ع) تهران در دورهای که ایشان اقامه نماز میکردند، تفسیر میگفتند و سخنرانی میکردند، محلی و مأمنی برای دانشجویان دانشگاهها بود، گفت: حُسن کار آن مرحوم زیرکی بود؛ ایشان غوغاسالار نبود و کاری نمیکرد که با چند کلمه و شعار، مسجد را تعطیل کنند و مباحث عمیق فرهنگی و اسلامی را مطرح میکردند. در همین جا بود که مسجد و کانون توحید را تشکیل دادند. همچنین مؤسسه خیریه مکتب امیرالمومنین(ع)، مدارس مفید و دارالعلم مفید را تأسیس کردند.
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به اینکه آیتالله العظمی موسوی اردبیلی در مبارزات هم شرکت میکردند، اما فعالیت عمده معظمله، فعالیتهای عمیق فرهنگی بود، افزود: ایشان اسلام را به جوانان عرضه و معرفی میکرد و برای کسانی که میخواستند با حقایق اسلامی آشنا شوند، مسجد محفل همیشگی بود.
وی یادآور شد: موسوی اردبیلی بعد از مرحوم شهید بهشتی به ریاست دیوان عالی کشور و ریاست شورای عالی قضایی منصوب شدند. دوران طلایی قوه قضاییه تا زمانی بود که ایشان در آنجا تشریف داشتند بهگونهای که محال بود کسی بگوید که فلان قاضی رشوه گرفته است؛ ایشان با قدرت قوه قضاییه را اداره کردند و مایل نبودند در قوه قضاییه به احدی ظلم شود و در این خصوص بسیار حساس بودند؛ به همین دلیل یک دفتر ویژۀ پیگیری امور مهم تشکیل دادند. همین که میدیدند در جایی مشکلی وجود دارد، این دفتر را مأمور رسیدگی میکردند.
افتخار جهرمی تصریح کرد: عدهای خودسر در شهر جهرم، افرادی که متهم به عضویت در سازمانهای ضد رژیم بودند را میکشتند و داخل قنات میانداختند. داستان قنات در منطقه ما مشهور است. من خدمت آیتالله موسوی اردبیلی عرض کردم که چنین وضعی در شهر ما پیش آمده است؛ ایشان بلافاصله هیئتی را به این شهر فرستادند و بعد از اعزام این هیئت، این جنایات دیگر تمام شد. داستان رسیدگی هم بحث دیگری دارد.
وی افزود: من مسئول پیگیری دعاوی ایران در خارج از کشور بودم. هر جا که برای ما مشکلی پیش میآمد، آیتالله موسوی اردبیلی مشکلگشا بودند؛ چه مشکل بزرگ و چه مشکل کوچک. یکی از مشکلات کوچک این بود که در یک پروندهای نوشته بودند که رئیس دادگستری تهران، داور تعیین کند. به رئیس دادگستری تهران گفتیم، اما وی گفت: این از وظایف من نیست! هر چه اصرار میکردیم، نمیپذیرفت. خدمت آیتالله موسوی اردبیلی رسیدم، ایشان با یک تماس تلفنی مسأله را حل کرد و به وی فهماند که این جزء وظایف قضایی نیست، اما وظیفه اجتماعی و مملکتی است که بر عهده شما قرار دارد.
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: خاطره دوم این است که در لاهه ما یک مشاور حقوقی داشتیم که فرزند وی را در ایران دستگیر کرده بودند. ایشان بسیار وحشت داشت که ممکن است فرزندم را اعدام کنند. از ایشان پرسیدم که فرزندت کاری کرده است؟ وی گفت: نه، فقط چند کتاب داشت. من خدمت آیتالله موسوی اردبیلی رسیدم. ایشان فرمودند که نگران نباشید، پرونده را خودم رسیدگی میکنم. لذا پرونده را خواستند و به آن مشاور حقوقی گفتند که «حق با شما بوده و فرزند شما کاری نکرده است.» در صورتی که اگر پرونده دست دیگران بود، امکان داشت مشکلی پیدا شود اما بعد از رسیدگی آن مرحوم، آزادش کردند.
وی تأکید کرد: مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی به تخصص احترام میگذاشت و کارها را از متخصص میخواست. وقتی که بنا شد دانشگاه مفید تأسیس شود، ایشان با من تماس گرفتند که در این خصوص جلسهای برگزار میشود و شما به دفتر من بیایید. من رفتم و آقای دکتر سید مصطفی محقق داماد هم آنجا بودند. آن مرحوم گفتند: ما میخواهیم در دانشگاه مفید، رشته حقوق تأسیس کنیم؛ شما برنامهای بنویسید و به من بدهید تا با هم بحث کنیم. ما برنامهای نوشتیم و ایشان جلسهای تشکیل دادند و درباره موضوعاتی که میگفتیم سوالاتی طرح میکردند. خلاصه، برنامهای تنظیم شد که شاید خودشان هم در آن تغییراتی انجام دادند.
افتخار جهرمی با تأکید بر اینکه مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی در همه جا یاور بود، اظهار داشت: ایشان به من دستور داد که سرپرستی کانون وکلا را بپذیرم. کانون وکلا داستانی داشت و برای هیأت مدیره مشکلاتی ایجاد شده بود، برخیها زندانی بودند و برخی از ایران رفته بودند لذا آقای لاجوردی آنجا را اداره میکرد. آقای موسوی اردبیلی فرمودند که کانون وکلا باید باشد و دنیا آن را از ما میخواهد. آن زمان آرائی که از دادگاههای ایران صادر میشد، در خارج اجرا نمیشد. چون میگفتند که کانون وکلای شما مستقل نیست و تحت نظر دادستانی است. کانون وکلا مشکلاتی داشت که با حمایتهای آیتالله موسوی برطرف شد. برای نمونه، روی در اکثر دادگاهها نوشته بودند که وکیل اجازه ورود ندارد! وقتی که به عرض آن مرحوم رسید، بخشنامه کردند که وکلا حق دارند در دادگاهها حاضر شوند و از متهم دفاع کنند.
وی با اشاره به برخی آثار فقهی آیتالله العظمی موسوی اردبیلی، گفت: همه کتابهای فقهی ایشان منبع دارد و چیزی بدون منبع نقل نکرده است. برههای که ایشان در اردبیل تشریف داشتند، به دلیل ضعف حکومت مرکزی، آزادیها بیشتر بود؛ لذا بهاییها فعالیتهای زیادی داشتند. در این دوره، آیتالله موسوی اردبیلی کتاب «جمال ابهی» را در رد بهائیت نوشتند. ایشان کتابهای بهاییها مخصوصاً کتاب میرزا حسینعلی بهاءالله را مطالعه کرده بودند. یعنی آن مرحوم سطحی بحث نکرد و به صورت قوی وارد میدان شد.
-
پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۸:۵۳
-
۱۰ بازديد
-
-
عصر قم
لینک کوتاه:
https://www.asreqom.ir/Fa/News/673711/