بزرگنمايي:
عصر قم - ورزش 3 /رفیق روزهای خوشی، این احتمالا بهترین توصیف از اوضاع جوامع هواداری در فوتبال ایران است.
عصبانیت شدید هواداران استقلال از نتایج اخیر این تیم قابل کتمان نیست و به نظر فوجی از خشم غیر قابل کنترل و لجام گسیخته در حال حاضر فضای طرفداری این باشگاه را احاطه خود درآورده است. اما مرور تصاویر اعتراضات هواداران استقلال با تراکتور موید استفاده از چند کلید واژه مشترک بین هواداران این تیم برای همسانسازی اعتراضات به نتایج اخیر این باشگاه است. مواردی که میتوان ریشهاش را در برخی متون و تصاویر منتشر شده در صفحات هواداری در دنیای مجازی جستجو کرد.
به عنوان مثال و بعد از شکست برابر تراکتور، اغلب هواداران استقلال حتی با چهره گریان و صدای غمآلود، بازیکنان این باشگاه را بیغیرت خطاب کرده و معتقدند پیراهن استقلال برای آنها گشاد است. همچنین الفاظی اغراق آمیز و دور از واقعیت، به کرات در فضای هواداری به بازیکنان استقلال نسبت داده میشود. "قراردادهای چند میلیاردی" یا عباراتی چون "بازیکنان تمام شده" حاضر در لیست این باشگاه، مواردی پررنگ تر از دیگر لغات در مسیر انتقاد از عملکرد ستاره های این فصل استقلال است.
همچنین جواد نکونام، سرمربی سابق استقلال، یکی از دیگر متهمان اصلی وضعیت بغرنج این باشگاه در روزهای اخیر در بین طرفداران لقب گرفته است. کسی که فصل گذشته تنها چند قدم تا کسب عنوان قهرمانی در اولین سال حضور خود در استقلال فاصله داشت و کسب 67 امتیاز در شرایطی که این باشگاه تقریباً در تمام طول فصل درگیری مشکلات بین سرمربی و مدیریت بود، احتمالاً نتیجه درخشانی به شمار میآید. اما همین جواد نکونام حالا مورد غضب و حتی شاید نفرت هواداران استقلال قرار گرفته و آنها با متذکر شدن نامهای بزرگی مانند ناصر حجازی و منصور پورحیدری، این نسل از بازیکنان و مربیان استقلال را لایق حضور در این باشگاه نمیدانند.
ولو اینکه فراموش نمیکنیم ناصر حجازی که بی تردید یکی از بزرگترین نام های تاریخ باشگاه استقلال و فوتبال ایران است نیز در فصل هفتم و در آخرین تجربه خود روی نیمکت استقلال، از همان هفتههای ابتدایی موقعیت اسفناکی مانند همین مقطع را تجربه کرد و در واقع هنوز فصل شروع نشده بود که مورد آماج تند حملات طرفداران استقلال قرار گرفت. البته این اولین تجربه تلخ ناصر حجازی نبود و او در سال 78 و تنها چند روز بعد از نایب قهرمانی آسیا با استقلال و بعد از شکست خانگی مقابل سایپا نیز مورد همین بیمهری و عدم تحمل صبر هواداران قرار گرفته و جایگاه خود در این باشگاه را از دست داد. منصور پورحیدری نیز در طول دوران فعالیت خود در استقلال، به اصطلاح از این رویه بی رحمانه و غضبآلود در امان نماند.
در سال 75 و در شرایطی که استقلال در آستانه حضور در مرحله نیمه نهایی جام در جام آسیا بود، پورحیدری با حملات تند هواداران استقلال مواجه شده و در نهایت جای خود را به ناصر حجازی داد. حتی او در آخرین فصل حضور خود به عنوان سرمربی در استقلال و بعد از آن شکست عجیب و فراموش نشدنی مقابل ملوان نیز به شدت مورد سرزنش و عتاب طرفداران قرار گرفت و در واقع خداحافظی او از عرصه مربیگری نیست چندان دوستانه و شیرین نبوده است.
آغاز حملات و انتقادات شدید از عملکرد استقلال تنها بعد از شروع دو یا سه هفته، موید آن است که به نظر تماشاگری و حمایت از باشگاه در بین طرفداران در ایران تنها در روزهای پیروزی و موفقیت معنا پیدا میکند. این اصلاً به معنای دفاع از کارنامه جواد نکونام نیست و به هر حال سرمربی در طول حدود یک سال حضور خود در نیمکت استقلال نتوانست مقبولیت و وجهه لازم را در بین هواداران باشگاه به دست بیاورد. اما فاصله کوتاه کسب یک نتیجه خوب و درخشان و حضور در کورس قهرمانی تا آخرین دقایق فصل گذشته و مورد توهین قرار گرفتن بعد از گذشت شاید حتی دو یا سه هفته از فصل جدید، حاکی از آن است که کاسه صبر و تحمل در بین طرفداران فوتبال ایران به صورت پیشفرض، لبریز است!
البته رویه به هیچ عنوان مختص به تنها طرفداران استقلال نیست و همین باشگاه سپاهان نیز در سالهای اخیر روزهای عجیب و غیرقابل توصیفی را سپری کرده است. ژوزه مورایس، سرمربی پرتغالی این تیم در شرایطی از سپاهان جدا شد که تیمش صدرنشین جدول بود و به نظر این سرمربی انقدر از حجم اعتراضات گسترده و خشن هواداران تیم به ستوه آمده بود که در نهایت حتی ترجیح داد قرارداد خود را بخشیده و سپاهان جدا شود.
در طول این دو سال و نیم حضور ژوزه مورایس روی نیمکت سپاهان، او مورد آماج انتقادات تند و بیرحمانه از سوی هواداران خودی قرار گرفت و بارها به این متهم شد که تنها برای دریافت باقیمانده دستمزدش حاضر به جدایی از باشگاه نیست و در نهایت مشخص شد که او استعفا داده و قصدی برای دریافت باقی پول خود از این باشگاه ندارد، یک قضاوت عجولانه و تند دیگر که لابلای غبار حواشی عجیب این باشگاه گم شد.
امیر قلعه نوعی، محرم نویدکیا، و زلاتکو کرانچار و تقریبا هر سرمربی بزرگی در یک دهه اخیر روی نیمکت سپاهان بوده با همین سرنوشت غمانگیز مواجه شده و کم صبری هواداران باشگاه اصفهانی به نظر یکی از عوامل ضربه خوردن این تیم و عدم ثبات در این باشگاه بوده است. در واقع همین قرار گرفتن متوالی و مکرر در کورس قهرمانی نیز انگار دستاوردی برای باشگاه سپاهان محسوب نمیشود و در نهایت به همین علت است که سرمربی تیم صدرنشین نیز چارهای جز جدایی نمیبیند. فراموش نمیکنیم که ژوزه مورایس که فصل گذشته را درخشان و فوقالعاده آغاز کرده بود، در مقطعی از فصل مورد توهین شدید، غیرانسانی و تند برخی از جوامع هواداری حتی در مورد زندگی شخصی و خانوادهاش قرار گرفت.
عجیب اینکه مورایس علیرغم همه دشواریهای حضور در ایران، علاقه زیادی به ادامه کارش و در واقع تمام کردن این ماموریت در باشگاه سپاهان داشت. اما حملات سازمان یافته و خشن علیه این سرمربی و توهین مکرر در خصوص مسائل خانوادگی و موارد این دست، در نهایت صبر او را تمام کرد. جالب اینجاست که حتی هواداران سپاهان استادیوم کوچک فولاد شهر را در نیز در این مسابقه آخر پر نکرده بودند و این ژست و لحن طلبکاری علیرغم حضور یک تیم در صدر جدول، در نهایت مورایس را مجاب به جدایی از این باشگاه علیرغم میل باطنی اش کرد.
حتی اوضاع در باشگاه پرسپولیس هم علیرغم تصور هواداران تیم چندان متفاوت نبوده و به جز دوران حضور برانکو در این باشگاه، حتما یحیی گلمحمدی فصل گذشته در موقعیتی تلخ و بحرانی از پرسپولیس جدا شد و در نهایت هواداران این تیم تاب و تحمل حتی چند هفته نتیجه گرفتن را نیز نداشتند. تراکتور نیز در سالهای اخیر اوضاع متفاوتی نداشته و این روند حتی در مورد فولاد و دیگر تیم های ایرانی تکرار شده است.
اما همین استقلال بعد از جدایی جواد نکونام، پنج شکست متوالی را تجربه کرده و سپاهان نیز شرایط مناسب در جدول، ممکن است متحمل مثلا خسارات حضور یک سرمربی جدید در باشگاه شود. آثاری ناشی از غلیان احساسات یا نبود فضای منطقی برای کمک به باشگاه مورد علاقه و نه علیه آن بودن.بهعنوان مثال تیمهای بزرگ و مطرحی مثل شالکه و هامبورگ با آن سابقه درخشان در دستههای پایینتر فوتبال آلمان دست و پا میزنند اما هنوز هواخواهان خود را دارند، یا مثال بهتر ناتینگهام فارست قهرمان سابق اروپا که پس از سالها سقوط بالاخره به لیگ برتر بازگشت و حالا در رتبه سوم این رقابت بزرگ اروپایی است. بد نیست کنار آموزشهای تکنولوژیک و تاکتیکی، کمی هم از روح جاری در فوتبال کشورهای صاحب سبک بیاموزیم.