بزرگنمايي:
عصر قم - ورزش 3 /عباس چمنیان در گفتگویی مفصل با خبرنگار ما درباره حواشی مربوط به انتخاب بازیکنان تیم ملی جوانان صحبت کرده است.
تیم نوجوانان ایران با دو شکست و یک تساوی، حذفی خردکننده از رقابتهای انتخابی جام جهانی داشت، مسابقاتی که تمام تیمهای صعودکننده از مرحله گروهی میتوانستند در آن حضور پیدا کنند و به اولین جام جهانی 48 تیمی نوجوانان راه پیدا کنند.
سرمربی این تیم کسی نبود جز عباس چمنیان. کسی که بعد از ناکامی در گذشته بار دیگر هدایت تیم را برعهده گرفت و در یک روند غیر شفاف، با انتخاب نفراتی که ابهام و تردید زیادی در موردشان مطرح بود، تیمی را به جام ملتها برد که حتی یک برد هم نصیبش نشد.
او در گفتگوی طولانی با خبرنگار ما به اتهام دعوت از بازیکنان غیر شایسته پاسخهای جالبی داده است. این گفتگو را از دست ندهید:
شرایط خانوادگی و شغل پدر بازیکنان به ما ارتباطی ندارد
تعدادی از بازیکنان همین تیم از خارج پیشنهاد دارند
بازار

تصمیم گرفته بودم اگر این تیم به جام جهانی صعود کرد، بلافاصله استعفا کنم
فضا برای هر کسی که بخواهد کار سالم و سازنده انجام بدهد، تنگ است
به تلاش خودم نمره 100 را میدهم، چون هشت ماه شبانه روز کار کردیم
امیدوارم دوستان دست بردارند، وگرنه مجبور میشویم چیزهای ناخوشایندی بگوییم
باشگاه گلگهر هم از ما میزبانی کرد اما نمایندهای نداشت
بازیکنان آکادمی کیا هر دو به شدت ضعیف کار کردند و ما آنها را جایگزین کردیم
گروهی که بهدنبال تحمیل بازیکن بودند حالا فرصتی به دست آوردهاند تا عقدههایشان را خالی کنند
از تیمی که اخیرا مسابقاتش به انتها رسید، چیزهای زیادی خواهید شنید
بعد از جام ملتها روزهای سخت و پرفشاری را پشت سر گذاشتهاید.
هر عدم موفقیت و هر شکستی با هر دلیل و با هر مشکلاتی که اتفاق میفتد، ناراحتکننده است، به خصوص وقتی بحث ملی و اعتبار کشور مطرح میشود، حساسیت بالاتر میرود. قطعا کسی که در حوزههای فنی مسئولیت دارد، بیشتر از همه ناراحت و تحت فشار است. مسلما ما نتوانستیم انتظارات را برآورده کنیم، به خصوص انتظاری را که خود من از کار خودم داشتم. اینکه انتظارات بیرونی با توجه به شرایط منطقی باشد یا خیر یک بحث جداست، چون ممکن است برخی افراد از مشکلات و موانعی که بر سر راه بوده آگاه نباشند و یا از تیمهای حریف شناخت نداشته باشد. قضاوتهایی که در این چند روز صورت گفته، در بحث فنی تا حدودی قابل توجیه است اما باید در نظر بگیرید که کشورهای آسیایی به سرعت در حال پیشرفت هستند و امکانات و شرایط خوبی در اختیار دارند اما صرفا بر اساس ذهنیتهایی که در سه دهه گذشته همراه ما بوده، قضاوت میشود؛ این یک عامل بازدارنده برای این است که بتوانیم به درستی آسیبشناسی کنیم و موانع را پیدا کنیم و ضعفهای خودمان را در همه ابعاد ببینیم. در هر صورت نقدهای فنی حتی اگر غیرمنصفانه هم بوده، تا حد زیادی قابل پیشبینی بود، چون ما در گذشته هم ثابت کردهایم تمام قضاوتهایمان پس از یک تورنمنت بر اساس منطق و آسیبشناسی نیست و احساسی است. یکی دو روز صحبتهایی زده میشود و پس از مدتی همان افراد متوجه میشوند تنها یک عامل باعث عدم موفقیت نشده است، به خصوص در رده سنیای که استمرار در موفقیت در آن مستلزم برنامه است؛ چیزی که به شدت خلا آن را در فوتبالمان احساس میکنیم و تمام کارشناسان تایید میکنند ما با خلا یک چشمانداز و چارچوب مشخص مواجه هستیم.

اما انتقادات هواداران به عملکرد شما بیشتر از یکی دو روز ادامه داشته است.
ما در گذشته هم شاهد قضاوتهای غیرمنصفانه بودیم، اما این حجم از بی انصافی و ناجوانمردی در برخورد با عدم موفقیت باعث تعجب بود، آن هم در یک رده سنی که نوسان و ضریب اشتباه در آن بالاست. از طرفی قابل پیشبینی است که بعضی مواقع ممکن است اتفاقات فوتبال به نفع شما رقم نخورد. ما در هر سه بازی شانس پیروزی داشتیم، درست است که عملکرد فنیمان در سه بازی با ثبات و یکنواخت نبوده و نوسان داشتیم، اما در خیلی از مواقع هم تیم خوب بازی کرده است. اینکه ما این موضوع را برای اغراض شخصی و گروهی بهانه کنیم، تعجببرانگیز است و جای سوال دارد. مگر میشود که ای حجم از هجمه به تیم ملی و فدراسیون و بازیکنان و کادرفنی بدون برنامه و سازمان نیافته باشد؟ اگر دلیل انتقادات به خاطر غیرت ایرانی و ناراحتی از عدم صعود ایران باشد، قابل توجیه است اما چنین انتقاداتی یکی دو روز ادامه دارد؛ برای مثال زمانی که تیم ملی به جام جهانی صعود میکند، یک روز مردم به خیابانها میریزند و خوشحالی میکنند اما هر روز که این کار را تکرار نمیکنند. اینکه قریب به دو هفته این فضا تداوم پیدا کرده، نشاندهنده این است که این اقدام کاملا سازماندهی شده و با برنامه است. البته بررسیهایی که به همراه دوستان انجام دادهام، به سرنخهایی رسیدیم که اگر لازم شد اعلام میکنیم چه کسانی و به چه دلیل از این فضا سود میبرند.
در صحبتهایتان روی کلمه "نقدهای غیرمنصفانه و ناجوانمردانه" تاکید کردید، در حالی که ضعفهای فنی بزرگی در تیم به چشم میآمد و شاید دلیل اصلی این انتقادات ادامهدار هم هم همین موضوع باشد.
در مسائل فنی اگر 10 برابر نقدهای فعلی هم صورت میگرفت، هیچ مشکلی نبود. قطعا ما مشکلات فنی داشتیم اما این ضعفها حتی در صورت صعود به جام جهانی هم وجود داشتند؛ این یک چالش بزرگ است که ما وقتی صعود میکنیم و موفق میشویم، ضعفها را فراموش میکنیم و وقتی صعود نمیکنیم، قوتها را فراموش میکنیم. اینکه نقدهای فنی به تاکتیک تیم وارد است، کاملا درست است. میشود تاکتیک تیم و نفرات را نقد کرد و من هم شنونده همه نقدها و دیدگاهها هستم، چراکه این نقدها میتواند دستمایه آینده تیمهای ملی کشور در ردههای مختلف باشد. اگر ما در مسابقات سیستم و سبک بازی اشتباهی را انتخاب کردیم، قابل بررسی است. در فضای انتقادت سازنده، 10 برابر این انتقادات هم من را ناراحت نمیکرد و استقبال هم میکردیم، اما بحث من در نقدهای ناجوانمردانه مربوط به مسائل فنی نیست.

پس از کدام صحبتها گلایه دارید؟
به هر حال هر مربی هم که جای من بود، میتوانست 23 بازیکن انتخاب کند؛ کشور ما پر از استعداد است و همیشه انتخاب بازیکن یک چالش بزرگ است و کار سادهای نیست، حتی خیلی مواقع انتخاب روش بازی هم کار سادهای نیست. در این رده سنی، بعضی از بازیکنان اولین تجربه بینالمللی خود را تحربه میکنند و در بعضی مواقع بازیکنان بدون اینکه آموزشهای ابتدایی فوتبال را دیده باشند، وارد تیم میشوند و بنابراین انتظار اینکه بازیکنان بدون اشتباه بازی کنند و یا در فشار روانی قرار نگیرند، یک انتظار غیرمتعارف است، آن هم در شرایطی که ما حتی در لیگ برتر هم میبینیم برخی از بازیکنان اشتباهات محرز دارند. همه کسانی که در رده پایه کار کردند، میدانند اشکالاتی که در این تیم وجود داشت، به خاطر کار نکردن نبود، بلکه به خاطر شرایط خاص فوتبال ما و فقر آموزش در بحثهای تاکتیکی و روانی بود. من نقدهای فنی را رد نمیکنم و حتی هر کسی میتوانست بگوید چمنیان به درد مربیگری نمیخورد و من این را میپذیرم. من ضعفهایی داشتم که باید خودم را تقویت کنم و حتما کسانی که مربیان ملی را انتخاب میکنند، باید از این به بعد بهتر انتخاب کنند؛ مربیان بهتری که ویژگیهای بهتری از من داشته باشد. منظور من مواردی بود که به این تیم منتسب میشود و من تردید ندارم که مغرضانه است. ما 1715 نفر را دیدیم که این تیم انتخاب شد و حتی اگر انتخاب هم اشتباه باشد، مسلم است که تعداد زیادی زیرنظر قرار گرفتند. چیزی حدود 310 نفر در اردوهای ما حضور پیدا کردند و ما بر اساس وظیفه خودمان انرژی گذاشتیم تا تیمی در شان ایران انتخاب کنیم، اما اینکه خروجی درنیاید، یک بخشی به ذات فوتبال و اشتباهات برمیگردد و یک بخشی هم به فقر بازی بینالمللی برمیگردد که در فوتبال ما وجود دارد. ما همین الان هم تیمهایی نداریم که رویدادهای بینالمللی را تجربه کنند تا در رویداد بعدی نوجوانان با تجربه وارد شود.
ابتدای صحبتهایتان اشاره کردید که موانع و مشکلاتی وجود داشت که مردم از آن آگاه نیستند. به نظر خودتان به جز مسائل فنی چه عواملی باعث ناکامی تیمتان شد؟
همیشه میگویند در هر موفقیت و عدم موفقیتی بین 30 تا 40 درصد کادرفنی، بین 30 تا 40 درصد بازیکنان و بین 30 تا 40 درصد زیرساختها و مدیریت و پشتیبانی تاثیر میگذارد. شاید ما 30 تا 40 درصد اختیارات را در دست داشتیم و بازیکنان هم که وظایفی را که به آنها سپرده بودیم، در زمین انجام ندادند و اشتباه کردند، به همین میزان تأثیرگذار باشند، اما در حوزه زیرساختها و پشتیبانی و مدیریت هم همه ما خلا را در فوتبالمان احساس میکنیم. حتی خود آقای جلالی هم عنوان کرده بود که قبل از من این تیم را به دو نفر هم پیشنهاد کرده بودند اما آنها قبول نکرده بودند؛ کاری به اینکه آن دو نفر هر کسی که بودند ندارم اما اینکه به یک مربی تیم ملی پیشنهاد شد و قبول نکند، در حالی که برای همه افتخار است که کسوت تیم ملی را داشته باشند، سوال برانگیز است که چرا قبول نکردند؟ به خاطر زمان کمی که در اختیار بود. ما خیلی به مسابقات نزدیک بودیم و خود من هم برای پذیرش این موضوع با تردید مواجه بودم و حتی در مصاحبههم گفتم یک چالش سخت را پذیرفتم، اما من همیشه دنبال چالش هستم تا خودم را محک بزنم و همچنین اعتقاد داشتم پتانسیلی در فوتبال ما وجود دارد که بتوانیم سریعتر تیم را جمع کنیم و به شرایط مطلوب برسانیم. بنابراین اولین چالش، دیر تشکیل شدن تیم بود. چالش دوم این بود که زمانی تیم تشکیل شد که لیگ نداشتیم تا بازیکنان را از دل لیگ دربیاوریم و من مجبور شدم 22 استان را قدم به قدم طی کنم، در صورتی که این بچهها باید در حداقل دو یا سه سال گذشته شناخته میشدند و دور هم جمع میشدند تا به یک تیم تبدیل شوند، کمااینکه اعضاب تیم تاجیکستان از 13 سالگی کنار هم هستند و کار میکنند و در 13 تورنمنت شرکت کردهاند تا به آمادگی برسند. ما به صورت میدانی استعدادیابی کردیم و درواقع قبل از آن تیمی وجود نداشت که تیم اولیه را شکل بدهیم. چالش سوم بحث امکانات و زمین و زیرساختها بود که هیچکدام متناسب با شرایط مدنظر ما نبود. از همه مهمتر حضور در تورنمنتهای خارجی است که یک بخشی از آن به خاطر بسته بودن دست فدراسیون و تحریمهای ظالمانه است اما به هر حال اگر قرار است انتظار موفقیت داشته باشیم، باید تجربیات بینالمللی را بالا ببریم و آزمون و خطا را به حداقل برسانیم. هرکدام از این عوامل در کنار مسائل فنی تأثیرگذار بود.
از زمانی که شما به عنوان سرمربی تیم نوجوانان انتخاب شدید، انتقاداتی به این موضوع وجود داشت که پس از مسابقات هم به اوج خود رسید.
همین الان هم اگر یک مربی جدید انتخاب شود، حامیان و منتقدانی دارد. ضمن اینکه عباس چمنیان که بار اولش نبوده و حداقل میشود گفت تاریخیترین نتیجه و عملکرد تیمهای ملی در سطح جام جهانی مربوط به تیمی بوده که من مربی آن بودم. یک زمانی مربیای انتخاب میشود که سابقه ملی و رزومه نداشته و در لیگ برتر و لیگ یک و در همه ردههای سنی کار نکرده است اما در مورد من شرایط متفاوت بود. اگر انتقاد منتقدان بر اساس توانایی فنی من بوده که نظرشان قابل توجه است و کسی که من را انتخاب کرده باید به آن پاسخ بدهد اما اگر به خاطر این است که خودش را محق میدانسته که انتخاب شود، بحث جداست. کسانی در فدراسیون بودند که تمایل داشتند شخص دیگری انتخاب شود و این طبیعی است. همین الان هم که آقای قلعهنویی تیم ملی بزرگسالان را با اقتدار به جام جهانی هدایت کرده، ممکن است در بدنه فدراسیون کسانی باشند که اعتقاد داشته باشند ایشان به درد تیم ملی نمیخورد. این موضوع تا حدودی طبیعی است اما زمانی نه مرجمع انتخاب و تصمیمگیری در این زمینه به جمع بندی میرسد، بقیه هم باید کنار بیایند، اما در مورد ما در روزهای ابتدایی که ما هنوز در تورنمنت کافا حضور پیدا نکرده بودیم و عملکردی وجود نداشت، حمله سازمانیافته اولیه شروع شد؛ حملاتی که از سوی خانواده فوتبال و دلسوزان فوتبال نبود. اینکه قبل از هر اردو و تورنمنتی تیم ملی نوجوانان مورد هجمه قرار گرفت، نشان میداد عرق و تعصب به ایران باعث این فشار و هجمه نشده است؛ یا مشکل شخصی با مسئولی در فدراسیون یا با شخص من داشتند و یا منتظر بودند شخص مدنظر خودشان انتخاب شود. اتفاقا یکی از مسائلی که باعث میشد همیشه فشار روی دوش تیم ملی و فشار روی بازیکنان باشد و روی عملکردشان تأثیرگذار باشد، همین فشارها بود. این فشارها گاها به قدری زیاد میشود که بازیکن هم احساس امنیت و آرامش نمیکند و در عملکردش در زمین تأثیرگذار است.
اما شما در سال 2018 هم تجربه یک ناکامی با تیم نوجوانان را داشتید که همین موضوع میتوانست مانع انتخاب شما شود.
همه این شعار را میدهند که وظیفه و رسالت اصلی فوتبال پایه در رده ملی و باشگاهی، معرفی بازیکنانی است که به سطح اول فوتبال کشور برسند. از نسل 2018 آقای امین حزباوی در تیم ملی بزرگسالان است، یاسین سلمانی جزو بازیکنان نخبه است، احمد شریعتزاده، پیام پارسا، امیررضا جعفری، امیرحسین عزیزی، امیرحسین نیکپور و ... در لیگ برتر و در سطح تیم ملی بازی میکنند. آن تیم علیرغم اینکه با بدشانسی مواجه شد و با تبانی هند و اندونزی صعود نکرد، رسالت خودش را انجام داد و آن نسل به فوتبال کشور معرفی شدند. رسالت تیم، رساندن بازیکن به سطح بالا بود که در این زمینه بسیار تاثیرگذار بود. گاهی اوقات پس از ناکامیها میگویند یک نسل سوخت؛ سوال من این است که مگر تغییر نسل فقط رسالت تیم ملی است؟ اگر اینطور باشد که ما فقط میتوانیم 23 بازیکن را معرفی کنیم. آنهمه بازیکن که در سطح اول کشور داریم و خیلی از آنها مثل آقای طارمی بدون یک روز حضور در تیمهای ملی ردههای سنی در سطح اول بازی میکنند. پس وظیفه باشگاهها هم هست که در کنار تیم ملی، هر نسلی را به سطح اول فوتبال ارتقا بدهند و وظیفه مربیان لیگ های بالا هم این است که این نوجوانان را ببیند و به کار بگیرند. در حال حاضر هم مطمئن باشید از تیمی که اخیرا مسابقاتش به انتها رسید، چیزهای زیادی خواهید شنید. شاید حالا برخی بگویند 2018 موفق نبود، اما هیچکس نمی گوید من امین حزباوی را با دو سال کمتر بازی دادم. الان هم اگر فقط یک امین حزباوی از این نسل معرفی شود، تیم ملی نوجوانان رسالت خودش را انجام داده است. الان هم میتوانید از بازیکنان نسل 2018 سوال کنید که آن تیم چه نقشی در موفقیتشان داشت و چطور کمک کرد که به سطح اول فوتبال برسند.

بحثهای مختلفی درباره انتخاب بازیکنان مطرح شد؛ اینکه بعضی از بازیکنان با پول به تیم ملی آمدند و برخی از آنها تیم نداشتند. این انتخابها بر چه اساسی صورت گرفت؟
ملاک استعدادیابی، اسم باشگاه نیست و ما حتی سوال نمیکنیم که در باشگاهشان فیکس هستند یه خیر. در استعدادیابی چشم باانصاف به کسی نگاه میکند که باکیفیت کار کند. اتفاقات در تیم ما بازیکنانی که تیم نداشتند، جزو بهترین و تأثیرگذارترین بازیکنان بودند. کمااینکه عرفان خدادادیان که الان تیم ندارد، جزو کسانی بود که حداقل 20 باشگاه لیگ برتری و لیگ یکی و آکادمیهای بزرگ کشور به دنبال او بودند اما پدر ایشان به هر دلیل تصمیم گرفته که او تمرکزش را روی تیم ملی بگذارد و به باشگاهی نرود؛ دلیل این موضوع این نیست که او خواهانی نداشته و شما میتوانید از آکادمی فولاد، پرسپولیس، استقلال، سپاهان و ... سوال کنید. یا ابوالفضل کاظمی که همین الان مدافع اصلی ما است، تصمیم گرفته به باشگاهی نرود، چون تمرکزش روی تیم ملی بود. این تصمیم خودشان بود و به من ارتباطی نداشتع است. ما به رنگ پیراهن باشگاه نگاه نکردیم و بر اساس تواناییشان در تیم بودند.
درباره این شایعه که برخی بازیکنان با پرداخت پول در تیم ملی حضور داشتند، چه توضیحی دارید؟
متاسفانه یک رویکرد و رویهای در بعضی از باشگاههای ما وجود دارد که بازیکن پولی جذب میکنند، اما مگر تیم ملی، تیم محلی است که این اتفاقی بیفتد؟ تیم ملی جای بهترینها است و ممکن است از هر تیپ و طبقه اجتماعی در آن حضور داشته باشند و شرایط خانوادگی و شغل پدرشان به ما ارتباطی ندارد. من تا حالا از یک بازیکن هم نپرسیدهام که شرایط مالی و شغل پدرش چیست. این موضوع ارتباطی به ما ندارد و وارو این حوزهها نمیشوم. مطرح کردن این موضوع کاملا هدفمند و سازمانیافته بوده و به هیچ وجه صحت ندارد و درست است. تیم ملی زیر ذرهبین است و مثل برخی از باشگاهها اتاق دربسته نیست که هر کسی هر کاری در آن بکند. تیم ملی در اتاق شیشهای است و تک تک انتخابها زیر ذرهبین است. مطمئن باشید خود من با توجه به تجربهای که دارم، نسبت به این موضوع حساس بودم. من فکر میکنم بهتر است به طور مشخص دنبال دو گروه باشیم که این شایعه را مطرح میکنند؛ گروهی که با اسم معرفی بازیکن و استعدادیاب در به در به دنبال تحمیل بازیکن بودند و با هر جواب نه من شروع به تهدید کردند و حالا با عدم نتیجهگیری فرصتی به دست آوردهاند تا تمام عقدههایشان را جواب بدهند. گروه دوم هم کسانی هستند که به صورت سازماندهی شده عمل میکنند؛ کسانی که ممکن است تیمشان نتیجه نگرفته باشد و حالا عدم نتیجهگیری تیم ملی نوجوانان باعث شده نتایج خودشان را پاک کنند و یا به جایگاهی که میخواستند نرسیدند. نکته جالب اینکه 300 نفر مربی از کانالهای مختلف به من معرفی شد اما بارها از من شنیدند تیم ملی جای این حرفها نیست. البته ممکن است من در انتخابم اشتباه هم کرده باشم اما مطمئن باشید جانب انصاف و عدالت را هیچوقت زیرپا نمیگذارم.
یعنی برای مثال آکادمی کیا هیچ بازیکنی نداشته که شایستگی حضور در تیم ملی را داشته باشد؟
آکادمی کیا تا پایان تورنمنت بلاروس دو نماینده در تیم ما داشت. یکی از این بازیکنان از روز اول که دعوت شد، از طرف طیف عظیمی از مربیان پایه تهران مدارک زیادی درباره ابهام در شرایط سنی این بازیکن برای ما ارسال کردند و با وجود اینکه ما فکر میکردیم از نظر فنی به ما کمک میکنند، حراست فدراسیون وارد شد و شناسنامه ایشان را بررسی کرد تا اگر مشکی هست، ما او را کنار بگذاریم که خوشبختانه مشکلی نبود. البته هنوز تعدادی از مربیان پایه تهران اعتقاد دارند این بازیکن از نظر سنی مشکل دارد. یک بازیکن دیگر هم داشتیم که از ابتدا تا تورنمنت بلاروس ما بود و در مقاطعی به کار گرفته شد. هر دو بازیکن در تورنمنت بلاروس فرصت زیادی برای بازی پیدا کردند اما هر دو به شدت ضعیف کار کردند و ما آنها را جایگزین کردیم و اتفاقا آن دو بازیکن در دو بازی تدارکاتی کویت خیلی خوب بازی کردند و در عربستان هم همراه ما بودند. بنابراین آکادمی کیا فرصت کافی برای دیده شدن و حضور در تیم ملی را داشته است. از طرفی من در چند بازی آکادمی کیا دستیارانم را فرستادم و گزارش کاملی دادند اما هیچ بازیکن دیگری که با توجه به پارامترهای ما بتواند کمک کند، ندیدیم. حالا به فرض که این تیم در لیگی قهرمان شده است؛ این لیگ، لیگ تهران است و لیگ کشور است. حتی اگر لیگ کشور هم باشد، باز هم بازیکنی که در لیگ کشور آقای گل یا بهترین دروازهبان شده میتواند مدنظر ما نباشد. ضمن اینکه ما خیلی از این بازیکنان را دعوا کردیم اما در اردوی تیم ملی نمایش مدنظر ما نداشتند.
این شائبه هم وجود دارد که از برخی استانها به طور مشکوکی بازیکن دعوت شده و این موضوع ابهاماتی را در خصوص ارتباط با هیئت فوتبال استان ایجاد کرده است.
شک نکنید که اینطور نیست. کسانی که ما را میشناسند میدانند من خیلی گوشت تلختر و قاطعتر از این حرفها هستم که کسی بخواهد بازیکنی به من تحمیل کند. من یک مثال میزنم؛ ما یک اردوی تدارکاتی به میزبانی هیئت فوتبال اصفهان برگزار کردیم و آقای طاهری، رئیس هیئت فوتبال، به بهترین نحو از ما میزبانی کرد. آنها چیزی حدود 35 تا 40 بازیکن را منتخب کرده بودند و دو بازی مقابل ما انجام دادند و تلاش کردند که از آن جمع بازیکنی به اردوی تیم ملی دعوت شود، البته نه به صورت غیرمتعارف، بلکه با آن کار بستر را برای بچههای استان خودشان فراهم کردند تا دیده شوند. از آن جمع حتی یک نفر هم به تیم ملی نوجوانان دعوت نشد و حتی یک بار هم آقای طاهری به من نگفتند چرا ازما ما اردو گذاشتیم و هزینه کردیم، بازیکنی دعوت نکردید؟ با همین یک مورد متوجه میشوید اگر قرار بود هیئتی تأثیرگذار باشد و سهمیه ای وجود داشته باشد، این شرایط رقم نمیخورد. کمااینکه باشگاه گلگهر هم از ما میزبانی کرد اما نمایندهای نداشت. مطمئن باشید من در بحث ملی و حتی باشگاهی در این زمینه کاملا سفارش ناپذیر هستم و اگر سفارش بیش از اندازهای برای بازیکنی باشد، حتی در صورتی نه بازیکن از نظر فنی خوب باشد، ممکن است برای جلوگیری از ایجاد شبهه او را کنار بگذارم. باز هم تاکید میکنم این موضوع نبوده و هیچ هیئتی دنبال سهمخواهی نبوده است. جا دارد همینجا هم از هیئت اصفهان، خراسان، اردبیل، گلستان و باشگاه گلگهر که از ما میزبانی کردند تشکر کنم که بدون چشمداشت از بچههای خودشان میزبانی کردند. امیدوارم در آینده هم این اتفاق تکرار شود.
بارها اشاره کردید صحبتهایی که علیه شما مطرح میشود، سازماندهی شده است. فکر میکنید از کجا نشات گرفته است؟
اگر سازماندهی شده نبود، قبل از مسابقات کافا که ما هنوز وارد هیچ تورنمنتی نشده بودیم، شروع نمیشد. اگر سازمانیافته نبود و بر اساس احساسات و نظرات مردم بود، بعد از یکی دو روز به پایان میرسید اما اینکه تداوم پیدا کرده و هر روز از یک جایی بالا میزند و اسم شخص یا باشگاهی مطرح میشود، همه چیز را مشخص میکند. در حال حاضر همه سوال میکنند چرا از باشگاه فلان بازیکنی دعوت نشد؛ خود شما چرا سوال نکردید که چرا از باشگاه استقلال تهران بازیکنی نبود؟ مگر استقلال تهران کم باشگاهی است؟ این باشگاه در رده نوجوانان و جوانان کار میکند و بازیکنان خوبی هم داشت اما چرا کسی نمیگوید بازیکنی از آن تیم نبود؟
قطعا با توجه به قهرمانی آکادمی کیا.
قهرمانی در لیگی که خیلی مواقع سرشار از ابهام است که الزاما هنر نیست. ضمن اینکه ممکن است خیلی از بازیکنان باکیفیت در تیمی باشند که قهرمان نمیشود. از طرفی قهرمان تهران شدن که به معنی قهرمانی ایران نیست. از کجا معلوم کیا در مسابقات کشوری بتواند مقام بیاورد؟ بنابراین اینکه این مسائل بولد میشود، سازماندهی شده است. همانطور که گفتم برخی با فدراسیون مشکل دارند، یک بخشی خودشان را در این جایگاه میدیدند و یک بخشی هم مربی و بازیکن معرفی کردند و جوان منفی گرفتند؛ حتی شاید پشت صحنه قراری برای معرفی بازیکن یا مربی گذاشته بودند که شکست خورده است. یک بخشی ممکن است خودشان نتیجه نگرفته بودند و حالا عدم نتیجهگیری این تیم برایشان بهتر بود و صعود این تیم به جام جهانی خیلی از عملکردهای ضعیف را نشان میداد. به هر حال مشخصا عادی نیست. یک مقدار جلوتر برویم، شاید به صورا موردی هم بگویم. فعلا به این مقدار بسنده میکنم و امیدوارم دوستان دست بردارند، وگرنه مجبور میشویم بگوییم چه کسی چه کار کرده است.
در این مدت که انتقادات نسبت به شما وارد میشد، انتظار نداشتید که فدراسیون فوتبال و به خصوص آقای مجید جلالی از شما حمایت کنند؟
من این انتظارم را با فدراسیون هم در میان گذاشتم. در واقع به نظرم این وظیفهشان بود. ما یک عنوان به اسم مربی ملی داریم و هر کسی که یک روزی بر مسند مربیگری ملی میرسد، جزو سرمایههای کشور محسوب میشود، حالا چه درست و چه نادرست. من در تیم ملی نوجوانان، جوانان و تیم ملی دانشجویان حضور داشتم و واژه مربی ملی، واژه کوچکی نیست و وظیفه همه کسانی که متولی ورزش هستند، این است که از حریم و حرمت مربیان ملی حفاظت کنند. من به دوستان هم گفتم این سکوت فدراسیون فضای بیشتری را برای کسانی که دنبال شایعه و گلآلود کردن آبوهستند، فراهم میکند. البته دوستان هم در حال پیگیری هستند و امیدوارم در روزهای آینده خود فدراسیون هم وارد شود. فدراسیون ناظر از همه موارد بود و به نظرم ورود پیدا خواهند کرد و اقدامات لازم را انجام خواهند داد.
میخواهم بدانم از نظر فنی خودتان به خودتان چه نمرهای میدهید؟
من به تلاش خودم نمره 100 را میدهم، چون هشت ماه شبانه روز کار کردیم و در همه استانها دنبال استعدادها دویدیم و اردو برگزار کردیم. از نظر تلاش و جدیت 100 میدهم اما مسلما ارزیابی عملکرد در یک تورنمنت با پیشبینیای که پیش از مسابقات داریم، متفاوت است. ما بازیکنان را بر اساس عملکردشان در تورنمنت بلاروس یا بازیهای دوستانه انتخاب کردیم، اما شاید در عربستان به هر دلیلی در سطح انتطار ما ظاهر نشد. انتقاداتی به دستیاران وارد میشود ما من در آن مقطع بر اساس تشخیصم سعی کردم چیزی را که به نظر میرسد درست باشد، انتخاب کردیم. در برنامههای تاکتیکی در بازی اول نشان دادیم بضاعت داریم. این تیم توانایی فنی داشت و ما اگر در بازی با عمان که یک گل زدیم، با آن فشار به رختکن نمیرفتیم، نه تنها آن بازی را با 3-4 گل میبردیم، بلکه بازی تاجیکستان را هم میبردیم، اما آن بازی تبدیل به یک بازی پرفشار و پراسترس برای ما شده بود. این حجم از فشار در تیم بزرگسالان هم میتواند عملکرد بازیکنان را تحت تأثیر قرار بدهد، چه برسد بچههای نوجوان که کنترل استرس آنها فوقالعاده سخت است. قطعا ما در انتخاب روش، تعویض و ارنج بدون اشتباه نبودیم و الان که مسائل را بررسی میکنم به نکاتی میرسم که میتوانست بهتر باشد. من همینجا اعلام آمادگی میکنم که اگر یک همایش برگزار شود، من یک گزارش کامل از کارهایی که در این هشت ماه انجام دهیم میدهم تا همه نقاط ضعف و قوت بررسی شود و یک خروجی داشته باشد تا برای تیمهای ملی آینده درس شود و به آینده فوتبال کمک کند. این نتیجه برنمیگردد اما نقاط قوت و بازیکنان این تیم که تعدادی از آنها همین الان از باشگاههای خارجی پیشنهاد دارند، نباید فراموش شوند. هدف تیم ملی و باشگاههای پایه ساخت بازیکن است و تیم ملی نوجوانان تا اینجا رسالتش را انجام داده و امیدوارم این موضوع تداوم داشته باشد و ادامه راه بچهها پیگیری شود.
پاسخ این سوال را ندادید که از نظر فنی به خودتان چه نمرهای میدهید؟
من همیشه برای اینکه جا برای پیشرفت بگذارم، در بهترین حالت به خودم 5 میدهم. به تلاشم 100 میدهم اما به عملکرد فنی خودم نمره 5 میدهم.
اگر به عقب میگشتید، باز هم هدایت تیم نوجوانان را قبول میکردید؟
اگر در آن شرایط که آن موقع بودم باشم، بله. اما صادقانه و برای اولین بار میگویم من تصمیم گرفته بودم اگر این تیم به جام جهانی صعود کرد، بلافاصله تیم را تحویل بدهم و استعفا کنم. حتی آقای جلالی و آقای ممبینی و خانم دهقانیان میتوانند شهادت بدهند من بعد از مسابقات اردن هم استعفا دادم اما دوستان مجاب کردند که بمان و ادامه بده، وگرنه من همان موقع میخواستم تیم را تحویل بدهم، نه به دلیل اینکه از مربیگری خوشم نمیآید یا به کشورم علاقمند نیستم، بلکه به دلیل اینکه آن هجمه و فشار را دیدم و متوجه آن حمله سازمان یافته و ناجوانمردیها شدم. به همین دلیل پس از مسابقات که هجمهها را دیدم، خیلی هم تعجب نکردم. اما انصافاً تصمیم داشتم بعد از صعود، تیم ملی را دو دستی تحویل فدراسیون بدهم و با افتخار بنشینم و برای این تیم در جام جهانی کف بزنم، اما این اتفاق رقم نخورد بنابراین اگر من به شروع کار در خرداد 1403 برمیگشتم باز هم هدایت تیم را قبول میکردم، ولی اگر الان دوباره تیمی به من پیشنهادش شود دیگر قبول نمیکنم، چون فضای فعلی فوتبال ما، فضای کار سازنده و سالم نیست و فضا برای هر کسی که بخواهد کار سالم و سازنده انجام بدهد، تنگ است. افراد زیادی هستند که از این نوع کار آسیب میبینند و با تمام وجود تلاش میکند که این اتفاق رقم نخورد. من هم تلاش میکنم در جای دیگری برای فوتبال کشورم مفید باشم و خدمت کنم.
صحبت پایانی؟
امیدوارم همه تلاش کنیم که اصل موضوع درست شود؛ اینکه یک فوتبال با کیفیت و با ثبات داشته باشیم. این تیم اگر به جام جهانی راه پیدا میکرد هم همه مشکلاتی که در فوتبال ما وجود دارد، باقی میماند و فرقی نمیکرد، فقط میتوانست بستر را فراهم کند که این بچهها همچنان در تیم ملی مسیر رشدشان را ادامه بدهند، اما الان تیم ملی جوانان آماده است و میتواند این بچهها را جمع کند تا مسیرشان با تیم ملی ادامه پیدا کند. ضمن اینکه هنوز بچههایی هستند که پشت خط هستند و منتظرند از طریق تیم ملی یا باشگاههای خوب ما به سطح فوتبال معرفی شوند.